موضوعات مرتبط: دل نوشته ، ،
بچه که بودم
فکر میکردم فقط زنبورها نیش میزنند
بزرگ که شدم، دیدم
و یاد گرفتم :
که نه
آدمها هم نیش میزنند
هر چقدر صمیمی تر، عزیزتر
نیششان سمی تر.....!
موضوعات مرتبط: دل نوشته ، ،
موضوعات مرتبط: دل نوشته ، ،
صـدا .......... رفت
تصویـر ........ رفــت
خاطراتش ، .... نمیروند ، مانده اند ...!
موضوعات مرتبط: جدیدترین ها ، ،
دلم تنگ شده
براي وقتي كه مي گفتي :دلم واست تنگ شده
دلم تنگه..
براي بودنت
شايدم لبخند خودم
دلم براي همه چيز تنگ شده جز
نبودنت !
موضوعات مرتبط: دل نوشته ، ،
چقدر این دوست داشتن های بی دلیل
خوب است
مثل همین باران بی سوال
که هی می بارد...
موضوعات مرتبط: دل نوشته ، ،
كنار تو در باران قدم می زنم
"چتــــر" برای چه؟!
خیـــــال كه خیس نمی شود
موضوعات مرتبط: جدیدترین ها ، ،
کاش ، به همان اندازه ای که از حرف مردم میترسیم،
از تو می ترسیدیم ...
که اگر اینگونه بود دنیای ما دنیای دیگری بود ،
و آخرت ما آخرت دیگری ...
کاش ...
موضوعات مرتبط: جدیدترین ها ، ،
این روزها زیادی ساکت شده ام ؛ حرفهایم نمی دانم چرا به جای گلو از چشمهایم بیرون می آیند !
موضوعات مرتبط: جدیدترین ها ، ،
سالهاي اول بعثت (یا به گفته علامه طباطبائي سال پنجم قبل از هجرت) بود که جمعی از سران قريش و مشركان (مانند ابوجهل و وليد بن مغيره، عاص بن وائل و ديگران) در يكي از شبها كه قرص ماه در آسمان کامل بود، رو به پیامبر(ص) کردند و گفتند: «تو ميگويي پيامبر خدا هستي، پس بايد معجزهاي داشته باشي. اگر راست ميگويي ماه را در آسمان دو نيم كن تا به تو ايمان آوريم.» پيامبر خدا گفت: «اگر من اين كار را بكنم، ايمان خواهيد آورد؟» گفتند: «آري! ايمان ميآوريم.» پيامبر دست به دعا بلند كرد و از خدا خواست اين معجزه را براي اثبات نبوّتش، محقق كند. چند لحظه بعد، دهان مشركان از حیرت باز ماند. چشمها به آسمان خيره شد و همه ديدند كه شكافي در ماه به وجود آمد و پس از مدتي، دو تكه شد، طوري كه كوه نور بين دو تكه ماه ديده ميشد. سپس به فرمان نبي اسلام، دو تكه ماه دوباره به هم چسبيد و همه چيز به حالت عادي بازگشت. رسول الله پرسيد: «حال ايمان ميآوريد؟» گفتند: «تو جادوگر هستي و چشمهاي ما را جادو كردي!» حضرت پاسخ داد: «اگر شما را جادو كرده باشم، ديگران بايد ماه را كامل ديده باشند، نه تكه شده. از كاروانياني كه وارد مكه ميشوند سوال كنيد، ببينيد آنها چه ميگويند.» هركس وارد مكه شده بود، از دو نيم شدن ماه سخن ميگفت بنابراین همه فهميدند كه محمد(ص) راست ميگويد. این معجزه، شقالقمر (دونیم کردن ماه) نامیده شده است.
موضوعات مرتبط: فلسفی ، ،
هر چه ميزان استرس شما بيشتر باشد
حرکات بيشتري در تصوير زير مي بينيد
چه پاییزی می شود
پاییز امسال!
خیال تو
برگهای زرد و سرخ
ابرهای گریان
خود هم نمیتوانم حدس بزنم
چه بلایی سرم خواهد آمد!!!!
موضوعات مرتبط: دل نوشته ، ،
روی پـــــرده کعــبه
این آیه حک شده اســت :
نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُــورُ الرَّحِـــیمُ
و مـــن . . .
هنــــوز و تا همیشــه
به همین یک آیــه دلخــوشــــم
" بندگانم را آگاه کن که من بخشنده ی مهــــربانم ! "
موضوعات مرتبط: جدیدترین ها ، ،
هر روز . . .
با خدای خود مناجات می کنیم
حرف می زنیم
درد و دل می کنیم
ولی هیچ گاه
به او اعتماد نمی کنیم
می گوئیم خدایا گرفتارم
ولی باید از این راه مشکل من حل شود
برایش راه حلش را هم می گوئیم
و این نشان بی اعتمادی به خداست
وقتی رها شویم و به او اعتماد کنیم
آن وقت است که درها گشوده می شود
همانگونه که خودش فرموده:
ما گرفتاری ها و مشکلات شما را
از جایی که انتظارش را ندارید رفع می کنیم
موضوعات مرتبط: فلسفی ، ،
عیب ندارد ماهی کوچکم... خدایی داریم بزرگتر از این تنگ کوچک که تمام زورش نگه داشتن توست... خدای دریاها با ماست... تو ، نگران چه هستی ؟؟!!
موضوعات مرتبط: دل نوشته ، ،
خودمانیم ،... این دنیا آنقدر ها هم که می گویند کوچک نیست...آنقدرا هم که می گویند گرد ست و از آخر بهم می رسیم ،نیست....
کسی که رفت دیگر رفته ست... نه آنقدر کوچک ست که بشود نزدیک بودنش را حس کرد... نه آنقدر گرد ... که دوباره گذر چشمهایمان از کنار هم عبور کند....
تو اگر رسیدی مرا هم خبر کن...
موضوعات مرتبط: فلسفی ، ،
باشما هستم ای "حبل من الورید" من ، کاغذی خیس و مچاله ای را تصور کن ... آن منم ... خیس از اشک و عرق شرم گناه .. بی بهانه و تعارف بگویم "حبل من الورید" جآن این بار گله از آدمهایت نیست ... از خودم گله مندم .. به گذشته ام که نگاه می کنم .. حال و آینده ام را فراموش می کنم ... آنقدر محو اتفاقهایی که برایم افتاده ست می شوم ..که فکر می کنم .. تازه" مسلمان" شده ام... .. آری.. خنده دار ست .. در حد کافر بودن خودم را دور تصور کرده ام .. با اینکه می دانم تو کافر و مسلمان سرت نمی شود ... تو همه جا "حبل من الوریدی" ... اصلا تو خون ته .. گم شده ام میان اشتباهات خودم .. چرا باید قبول کنم دیگران فریبم داده اند یا دیگران گناهکاران ... نه "حبل من الورید " جان از من گناهکار تر نداری...همین طور که حال از من تنهاتر نداری...
موضوعات مرتبط: فلسفی ، ،